روزنوشت

روزنوشت های یک دیوانه

روزنوشت

روزنوشت های یک دیوانه

بحث

مسئول آموزش دانشگاه زنگ زده که مدارک که آپلود کردی ناقصه. میگم خب شما هر چیزی نوشته بودی اجباری من آپلود کردم. میگه چون تو ناپیوسته خوندی باید مدرک کاردانی هم میذاشتی. میگم خب من که نمیدونستم شما هم جایی توی اطلاعیه ها چیزی ننوشتین. میگه الان ۳ هفتس کلاسا شروع شده، غیبت بخوری مشکل خودته. میگم هنوز یک هفته نیستش که نتیجه ارشد اومده اونوقت چجوری من ۳ هفتس دارم غیبت میخورم؟

آقا دروغ میگی خب بگو ولی دروغ شاخدار نگو. یه چیزی بگو بشه باور کرد. تازه لحن صحبت کردنش هم اصلا مناسب نبود. فکر کرده مردم رعیتشن. منم یه اخلاق بدی دارم که حرف زور قبول نمیکنم حتی اگه از قبول نکردنش خودم آسیب ببینم

نظرات 1 + ارسال نظر
آبان داد شنبه 15 آبان 1400 ساعت 21:25 http://saatsheni.blogsky.com

بدیش اینه که این آدمها و دردسرا فقط از جایی به جای دیگه و زمانی به زمانی دیگه منتقل میشن و تا وقتی کار اداری داریم تموم نمیشن!

دقیقا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد